پس در کل میگید اینم اوکی هست؟ اون موقع که باهاش کشیک میدادم حس کردم از من خوشش میاد
چی بگم والا
من حس کردم خیلی اوکی نیست دیر جواب میده
کارش داشتم خداشاهد ۵ دقیقه ای سین میکرد پیامای بالاترم هست پیامای کاری
الان جمعه بعد از ظهر بهش پیشنهاد دادم فردا چهارشبه اس فقط ۳ ۴ تا پیام بینمون رد و بدل شده
دختر هرچی بهت حسش بیشتر باشه ..رفتاراش غیر طبیعی تر میشه..
مثلا با مردایی که اصلا بهشون حسی ندارن خیلی راحت میگن و میخندن و شوخی میکنن.. یا توی همچین موقعیت هایی وقتی این صحبت ها رو مطرح میکنی سریع جواب میدن و میگن فعلا قصد رابطه و ازدواج ندارن..
ولی به مردی که حس دارن شرم و استرس و هیجانات معادلاتشون رو بهم میریزه و بخاطر اینکه هول جلوه داده نشن رفتارهاشون خنثی تر میشه...
اینکه میگی قدیم راحت و صمیمی بود , با توجه به اینکه الان سریع جواب نمیده .. یعنی فکرشو نمیکرد بهش پیشنهاد بدی.. اینم دلایل مختلفی داره.. یا اعتماد به نفس خراب شده بخاطر مقایسه با دخترای مجازی .. یا نا امیدی کامل به خواستگار و پیشنهاد یا اینکه فکر میکرد اصلا بهش فکر نمیکنی و نظر نداری و توی دایره توجه ت نیست و ..
شانس آوردی روت کراش شدید نداره وگرنه قفل میکرد و همین دو سه روز یبار پیام رو هم نمیداد..
بله اون موتورسازه رو تو پرشین گفتی جریانشو
نه دیت دعوت نکن زوده
یکم صبر کن
دوستمون درست میگه..
یکم صبر کن..
مهمترین چیز برای اعتبار مرد پیش جنس مخالف , وقاره.. اگه وقار و غرورت جلوش کم بشه بازی خیلی خراب میشه..
الان به تو به چشم یه آدم بالا دست نگاه میکنه.. دیگه از حالت برابر توی فضای رسمی و آکادمیک بیا بیرون..
انگار که قراره یه نوجوون رو بهش حال بدی ببریش بیرون دورش بدی چیزای مختلف نشونش بدی.. (یا دیدی بیمار بهت پناه میاره با حالت حامی باش صحبت میکنی)
اینطوری با فاز حامی باش صحبت کن..
همیشه..
اوایل یکم سردرگمی , ولی بعدا که جلوتر میری بیشتر و عمیق تر توی رابطه جنس مخالف رو تجربه میکنی.. ای کاش وقارم رو فلانجا خدشه دار نمیکردم..
الانم نیازی نیست طور دیگه یی رفتار کنی.. خودت باشه ولی فقط مواظب باش وقارت پایین نیاد.. بعدا میگی دمم گرم بازی رو تمیز آوردم جلو..
داداش من اصلا فقط به ازدواج فکر می کنم
همون دو باری که همینطوری با کسی بودم جز اسکار بر روحم چیزه دیگه نداشت حالا مگه کصخلم با ۳۲ سال سن با یکی همینطوری باشم
پلنم اینه چند ماهی باهاش باشم برم بیرون اگر اوکی بود (همینطور که وقتی باهاش کشیک بودم خوش میگذشت) برم جلو باسه ازدواج
خوبه که نگاهت هدفمنده ..
ولی اصلا صحبت ازدواج رو جلوش پیش نکش.. چون نقاب شدیدی جلوت میزنه و دیگه خودش نیست..
بگو میخوام همدیگه رو بشناسیم.. الان هدفم الزاما ازدواج نیست ولی اگر مورد خوبی رو توی رابطه تجربه کنم از دستش نمیدم..
هرچی بیشتر با جنس مخالف تعامل و تجربه داشته باشی بیشتر انتظارات و سلیقه ت از طرف مقابلت برات از پشت غبار مشخص میشه..
شاید توی بطن رابطه مثلا دیدی طرف توی جمع مختلط 4 نفره فلان رفتار رو داره..و تو توی اون موقعیت تازه سلیقه ت رو متوجه میشی که میخوای طرف مقابلت توی اون شرایط اون رفتار رو داشته باشه یا نه ؟
اره
ولی خب مسئله اینه چطوری باهاش اوکی شم برم بیرون
بیمارستان خیلی باهاش اوکی بودم هر وقت کشیکاش با من بود خوشحال میشد چقدر با هم میخندیدیم ولی الان روزی یکبار یک پیام میده حالا من اینو چطور ببرم بیرون اونم با این استرس و فشار کاری
دعوتش کن به یه محیط نیمه تفریحی..
مثل باغ وحش.. سالن بولینگ.. پاساژ گردی.. موزه.. و. ..
چون سنتون بالاست..دیگه مستقیم رفتن به کافه فضای خیلی سنگینی رو بینتون ایجاد میکنه..
توی یه فضا و محیط نیمه تفریحی و خودمونی برید و صحبت های غیر رسمی و خودمونی بکنید..
با همون فاز صمیمیت سابق بگو نظرت راجع به سالن بولینگ چیه بریم یه بازی بکنیم؟
یا بریم فلان موزه..