گیک کلاب

دوشواری اجتماعی پستی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع دبوی
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

دبوی

تایید هویت
عضویت
2024 , July 2
ارسال ها
169
مقدمه
خب من برای ارسال بسته های پستیم چند ساله که مداوم پست میرم. درواقع دوتا دفتر پستی نزدیک من هست که با هردوتاشون کار میکنم. طبیعتا بعد این چند سال هم آشنایی و نوعی رفاقت که من اسمشو میگذارم رفاقت کاری بینمون پیش اومده.
چند روز پیش مدیر یکی از این دفاتر پستی که چند سالی هم از من کوچکتره باهام سروسنگین شده. مثلا دیروز سلام کردم خودشو به نشنیدن و سرگرم کار نشون داد ویا یک بار خدافظی کردم جواب نداد وسرشو تکون داد.
حالا چرا این اتفاق افتاده؟ احتمال یکی از این سه تا سناریو رخ داده

1- چند روز پیش عصر بسته براش بردم و گفت فردا برات میزنم سیستم قطعه. منم وقتی اومدم بیرون چون ناراحت شده بودم که حواله کرد به فردا گفتم مرتیکه گشاد!!! ولی بیرون بودم و بعیده شنیده باشه. از طرفی سروسنگینیش از همون روز به نظرم شروع شده بود.
طوری که به خودم گفتم این چرا تحویل نگرفت. به هر حال شاید اون موقع دلیل دیگه ای داشت و مثلا خسته بود یا من اشتباه کردم. بنابراین نمیتونم این سناریو رو نادیده بگیرم

2- شاید فهمیده که من دارم پیش دفتر پستی دیگه هم میرم و از این لحاظ بهش برخورده. البته بگم که من 3 ساله پیش این میرم و دوبرابرش رو پیش اون یکی رفتم و درواقع به اون خیانت کردم:دی. ضمنا تو همین چند ماهه اخیر دو نفر بهم گفتند بسته هاتو بیا فلان جا که من به خاطر رفافت و آشنایی ایجاد شده با اینها گفتم نه
ولی خب سفارشاتم اونقدر کم شده که دیگه چیز زیادی به هیچکدوم نمیرسه. بگذریم.

3- یک دختری یک سالی هست اونجا کار میکنه و از من خوشش می اومد. با نگاه هاش بهم فهموند و فهمید که منم فهمیدم. وقتی دید که بی تفاوتم اصلا نگاهمم نمیکنه و احساس میکنم خیلی بهش برخورده
حالا ربطش چیه؟ این دختر به نظر میاد یک مقدار دوستی یا آشنایی با این مدیره داره و یک کارهایی در زمینه نقشه کشی ساختمون و اینها انجام میدند. نمیدونم لازمه بگم که مدیره هم زن و بچه داره.
با خودم گفتم شاید این دختره یه چیزی در مورد من گفته بهش و اینم این رفتارو داره انجام میده

خلاصه اینکه به نظرتون چی کار کنم؟ برم بهش بگم چه مشکلی هست بینمون و در موردش صحبت کنم؟ یا بگم به شخمم وکلا دیگه نرم؟
یک مقداری برام سخته جایی که چند ساله رفتم و آدمایی که باهاشون آشنا شدم، دیگه نرم
ضمنا ذهنم مشغول شده که چرا این کارو میکنه و چی شده

از نظر کاری هم نزدیکه و بعضی وقتها ارزونتر حساب میکنه

اینم بگم که البته از نظر کاری فکر نمیکنم ضرر خاصی بکنم. بسته هام کمتر شده و شاید وقتش بود که یکی شون رو از بازی خارج کنم. ضمن اینکه اگر با پست مستقیم هم کار کنم ارزونتر می افته هرچند اونم مشکلات خودشو داره و باید برم پست مرکزی تحویل بدم و یا فاکتور بچسبونم روی بسته که همه اینها خیلی وقت میخواد

القصه مومنین از یک طرف میگم برای چی باید برم خودمو کوچیک کنم و ناز کسی که از من کوچکتره بکشم و رابطه خاصی بینمون نیست بکشم؟ و از طرفی ذهنم مشغوله که دلیل این کار چی بوده و از طرف دیگه میترسم از نظر کاری ضرر کنم
هر چند اگر طرف نخواد و اینطوری رفتار کنه قاعدتا دلم بخواد یا نه دیگه درست نیست برم اونجا

شما میگید چی کار کنم؟ برم صحبت کنم و دلیلش رو بفهمم و هر چی که بود دیگه نرم (بیشتر میخوام بفهمم که دختره واقعا این کارو کرده یا نه)
برم مثل جنتلمنای توی فیلم ها صحبت کنم و دلیلش رو اگر گفت و میشد حلش کنم
کلا به خاطر شان و غرور دیگه اونجا نرم و سیکشو بزنم
 
اگه ورژن قبلیم بودم میگفتم به درک.. ولش کن..مهم کارته که انجام بدی و بیای..
اما الان میگم تقویت تمام مهارت ها بخصوص مهارت اجتماعی خوبه.. اینجا حق انتخاب داری ولی شاید توی یه شرایط دیگه حق انتخاب نداشته باشی و گیر کنی..

من خودم یکی از گزینه هام در چنین شرایطی اهرم فشار هست.. اینکه یه قدم عقب گرد میکنم تا طرف یادش بیاد این جاده دو طرفه ست.. در حالی که همینم در اصل تخفیف دادن و رحم کردنه.. وگرنه اخلاق تو زمین بازی مسائل کاری خیلی جایی نداره..
جدی نگاه کنیم، این تویی که دست بالا رو داری.. تو مشتریشی و اون کاسبه..

خودمم با سوپر مارکت محل یه داستان مشابهی برام پیش اومد..
من نسبت به اهالی بومی محل توان خرید بالاتری دارم و هروقت میرفتم مغازه بخاطر خرید زیادی که میکردم طرف خر کیف میشد..
یبار سر یه چیزی بحث سطحی مون شد.. یکی دوبار بعدش به اصلاح یکی دو ورق ریز بازی کردم براش که اون قضیه رو حالا سختش نگیریم یه چیزی شد گذشت، اینم رفت تو فاز قیافه گرفتن و فاز گرفتن..
منم گفتم باشه..
دیگه سمتش برای خرید نرفتم..
خرید هام رو از هایپر مارکت بالاتر میکنم.. معمولا هم می بینه دست پر دارم برمیگردم خونه، پاره میشه..
یبار بهم گفت نیستی.. کجایی؟
گفتم هستیم.. دعاگویم..
(بات سلام علیک دارم ولی دیگه تو مغازت نمی بینیم)
 
آخرین ویرایش:
به نظر من اینطوری که از نوشته ها متوجه شدم شما ۱ بار رفتی و این اتفاق افتاده یعنی سرسنگین بوده حالا ۱ بار دیگه برو دوباره اگر تکرار شد بعد دنبال راه حل باش شاید اون دفعه استثنا بوده

در صورت تکرار رفتاربه نظر من دنبال پیدا کردن جواب باش چون من خودم ترجیح میدم دلیل یه رفتار رو بدونم و مثلا ازش رد بشم تا ندونم و رد بشم
 
به نظر من با این وضع که ۳ دفعه رفتی و تکرار شده باید بری ته و توی قضیه رو دربیاری...یعنی من بودم به سادگی گذر نمیکردم و حتما میرفتم ببینم موضوع چیه....
فکر این که ولش کن و من که با این صنمی ندارم و بی خیالی هم نکن....قشنگ برو صحبت کن ببین دردش چیه خب.....اصلا اهمیتی نداره چی میگه یا تو چی میگی فقط ببین دلیلش چی بوده و در صورت امکان اصلاح رابطه سعی کن مشکل رو حل کنی چون هرچی با افراد بیشتری روابط داشته باشی در کل بهتره. اگر هم دیدی یارو خیلی نرو هست تو هم ۲ تا جواب دندون شکن بده و بیا برو دنبال کارت

اصلا اهمیتی هم نداره و خجالتی هم نداره ۴ روز دیگه کلا یادت میره هرچی که اتفاق خواهد افتاد ولی این که نرفتی و نپرسیدی جریان چی بود رو هیچ وقت یادت نخواهد رفت پس اقدام کن
 
به نظر من با این وضع که ۳ دفعه رفتی و تکرار شده باید بری ته و توی قضیه رو دربیاری...یعنی من بودم به سادگی گذر نمیکردم و حتما میرفتم ببینم موضوع چیه....
فکر این که ولش کن و من که با این صنمی ندارم و بی خیالی هم نکن....قشنگ برو صحبت کن ببین دردش چیه خب.....اصلا اهمیتی نداره چی میگه یا تو چی میگی فقط ببین دلیلش چی بوده و در صورت امکان اصلاح رابطه سعی کن مشکل رو حل کنی چون هرچی با افراد بیشتری روابط داشته باشی در کل بهتره. اگر هم دیدی یارو خیلی نرو هست تو هم ۲ تا جواب دندون شکن بده و بیا برو دنبال کارت

اصلا اهمیتی هم نداره و خجالتی هم نداره ۴ روز دیگه کلا یادت میره هرچی که اتفاق خواهد افتاد ولی این که نرفتی و نپرسیدی جریان چی بود رو هیچ وقت یادت نخواهد رفت پس اقدام کن
ممنون..
برای خودمم اشاره های بجایی بود..
 
احتمالا 3... :D

مدیر رو منیش و کارکنان مونثش، حساسیت داره

کلیپاش هست توی اینستا (حساسیت کارکنان رو هم)... :D
 
ای کاش دهنمو می‌بستم و اون شب بهش چیز نمی‌گفتم. اونوقت میدونستم تقصیر من نیست! چندتا مسئله هست اگه مورد یک باشه خب بعد عذرخواهی باید دوباره برم و تو اون شرایط دیگه فکر نکنم راحت باشم باهاش کار کنم. منظورم اینه که دیگه شرایط مثل قبلش نمیشه. اگر هم نرم ضایع است.
اگرهم دو و سه باشه بعید می‌دونم بگه بهم. مثلا میاد بگه تو میری پیش اون یکی پست منم قهر کردم! یا بگه به خاطر این دختره (کارمند و شریکش) بهت محل نمی‌ذارم!
از طرف دیگه به خودم میگم تو که به این فکر میکردی قید یکی از این پست ها رو بزنی چون بسته هات کم شده خب طرف بهت بهانه شو داده دیگه چی میخوای احساسات رو بذار کنار و دیگه نرو. چه اهمیتی داره چه مرگشه. اگرچه مطمئن نیستم از نظر کاری به نفعم باشه.
هر کاری بخوام بکنم شنبه یا نهایتا یکشنبه باید بکنم.
 
شاید یکی اون حوالی چسیده فکر کرده کار تو بوده
پ . ن : ممکنه هم کار خودت بوده چون محل رو زود ترک کردی بوش همونجا مونده و تو متوجه نشدی .
 
ظاهرا سوتفاهم بوده!!! مالیات عجیب غریب براش بریدند، اعصابش به خاطر مالیات ریخته به هم
 
ظاهرا سوتفاهم بوده!!! مالیات عجیب غریب براش بریدند، اعصابش به خاطر مالیات ریخته به هم
سوال کردی؟ چرا تلگرافی ناقص جواب میدی قشنگ تعریف کن ببینیم چی شد چی گفتی چی شنیدی 😝
 
متاسفانه پست اول رو خوندم و باید بگم :
سطح دغدغه هات ، سناریو چینی و تقسیم بندیت از پهنا تو حلقم :oops::censored:

من همکارم هم اگه همچین عشوه های شتری داشته باشه به جاییم حساب نمیشه
 
سوال کردی؟ چرا تلگرافی ناقص جواب میدی قشنگ تعریف کن ببینیم چی شد چی گفتی چی شنیدی 😝
بهش گفتم مشکلی بینمون پی شاومده گفت نه من اصلا کینه ای نیستم و فلان و ...
اداره مالیات برام 5 میلیارد برام تراکنش حساب کرده که برا من نیست و ... اعصابم داغونه
منم یک وکیل مالیاتی میشناختم که مشکل داداشم رو حل کرده بود، شماره اش رو بهش دادم
 
متاسفانه پست اول رو خوندم و باید بگم :
سطح دغدغه هات ، سناریو چینی و تقسیم بندیت از پهنا تو حلقم :oops::censored:

من همکارم هم اگه همچین عشوه های شتری داشته باشه به جاییم حساب نمیشه

کلا اگه تو اجتماع حساسیت سنسورت رو پایین نیاری به گاج میری
حالا کاری به روابط نزدیک و خانوادگی و ... ندارم
 
بهش گفتم مشکلی بینمون پی شاومده گفت نه من اصلا کینه ای نیستم و فلان و ...
اداره مالیات برام 5 میلیارد برام تراکنش حساب کرده که برا من نیست و ... اعصابم داغونه
منم یک وکیل مالیاتی میشناختم که مشکل داداشم رو حل کرده بود، شماره اش رو بهش دادم
این نشد یه دفتر پستی دیگه
فکر خودتو درگیر مسائل کوچولو نکن
 
یه بار رفتم بعد ده دیقه گریپاژ کرد با چک و لگد پرتم کرد بیرون
تا حالا کارت جوری نبوده که زیاد با آدما سر و کار داشته باشی؟ مث فروشندگی یا دفتری که مراجع زیاد داشته باشه
 
حتما سعی کن تجربه کنی خیلی توی روحیه ت تاثیر میذاره اون سنسورتو شل میکنه روابط اجتماعیتو اوکی میکنه
بزن تو کار خدمات کامپیوتری به نظرم هنوزم خیلیا هستن کارای ثبت نام و کپی و ... دارن
 

عقب
بالا